درد شیدایی

(2)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
121

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب درد شیدایی

انتشارات هزاره ققنوس منتشر کرد:
خیلی دوستش داشتم، خیلی دوستش دارم، او هم. الانش را نمی‌دانم اما قبل‌ترها بی‌نهایت مرا عاشق بود. از کودکی می‌شناسمش، نه اینکه از سال‌های دور نه! از وقتی اخلاق‌های کودکانه‌اش مانده بود، از آن روزها. الآن معتقد است بزرگ‌شده است، من که شک دارم.
قصه‌ی آشنایی‌مان ششلیکی حسابی با سالاد و ماست و دوغی مفصل است، یادش که می­افتم با تمام مخلفات کله شقی هایش، دلم می‌گیرد، برای آن روزها دلم می‌گیرد.
باران می‌آمد حسابی خیس شده بودیم، او می‌خندید چتر داشت اما ازش استفاده نمی‌کرد، زیر باران‌ها باید رفت، از دل باران‌ها باید دید، لباس خیس باران‌زده را باید به تن داشت و در عشق دوستت دارم ها را شنید و با شکستش، گریه‌ها را ندید از اعتقادات خودساخته‌اش بود. داستان داشتن چترش هم به آرزوی تحقق‌یافته‌ام به دستش برمی‌گردد که کسی چتری برایم بگیرد، پناهی به جسمم بدهد و کنارم بخندد و قدم بزند و خیس نشوم.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی