پشت چراغ قرمز

پشت چراغ قرمز

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
43

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب پشت چراغ قرمز

توقفِ بیش از حد و اندازه و حوصله‌مندیِ آدمی در پشتِ چراغِ قرمز، فی‌الواقع ورطة هولناکی است. مشاهدة زورکیِ مرایا و مناظرِ دوروبر، در شرایطِ اجباری و نامطلوب، اندیشه را مسموم می‌کند و راننده را ـ که پشت فرمان نشسته تا گاز بدهد و براند و برود و به مقصد برسد ـ به تخیلاتِ بَسی بیمارگونه وامی‌دارد. هوای آلوده، درختانِ چرکِ دود گرفته، غیبت اندوهبارِ پرنده از شاخساران، جویبارِ لجن (که به ویژه در فصولِ گرم‌تر متعفن است و کناره‌هایش انباشته از حشراتِ موذی و موش‌های چاق و چله‌ی گردن کلفت)، سروصدای موتورهای اغلب سه تِرتِری و بوق‌های دورگة عصبی و... و... شخصِ فرومانده در مرزِ خط قرمز را به دیوانگی می‌کشاند، و اگر نجابت می‌کند و فریاد نمی‌کشد و یقه نمی‌دراند، حداقل در اندرونِ خویش می‌جوشد و می‌خروشد... و افکارِ مغشوشِ مذمومِ مجنون و گاه شیطنت‌باری به مغز در حالِ انفجارش هجوم می‌آورد. راقم این سطور با وجود دارا بودن سنینِ ولنگاریِ آخر عمری و اصلِ «وله‌ لِش... که رفتنی هستیم!» حواس‌اش جمع است و البته گردن‌اش از مو باریک‌تر. هرگز به خود اجازه نمی‌دهد که زبانِ سرخ سَرِ سبزِ مایل به خاکستری‌اش را بر باد دهد و بی‌ کَفْن و دفن و تجلیل و ختم و یادبود به دیارِ باقی بشتابد... بنابراین در کار شیطنت‌های نوشتاری جانب احتیاط را رعایت می‌کند و به دنبال طنز تلخ و نیش و کنایه و لایی و نماد و«به شوخی گفتنِ جّد» و خزعبلاتِ بی‌رمقی از این دست نمی‌رود و حتی‌الامکان کوشش می‌نماید خوانندگان عزیز را بخنداند (ای کاش از عهده‌ برآید!)... البته بی‌آن‌که خوش‌خیالانه قصد روده‌برکردن کسی را داشته باشد... زبانم لال!

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی