دنده لج

دنده لج

(1)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
95

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب دنده لج

انتشارات نیستان منتشر کرد:
تماس های مکرر و پیامک های پی در پی نشان می داد که لیلا حسابی منتظرم بود. بی تابی ها و حالا نبودن یا فرار حمیدرضا، خیلی او را به هم ریخته بود. رسیدگی به لیلا خودش یک مسئله شده بود. مادرها با اینکه دیرتر ناامید می شوند، ولی زودتر می رنجند. خودم را آماده کردم که غم ها و دغدغه هایش را روی سینه ام آوار کند. در را که باز کردم با اشتیاق به سمتم آمد. می خواست هر چه زودتر از نتیجه مشاوره مطلع شود.
من هم خیلی منتظرش نگذاشتم.هنوز لباس هایم را در نیاورده بودم که آن جمله کلیدی را به لیلا گفتم. به آرامی تکرار کرد که حمیدرضا کپی همان مجید سی سال پیش است. وسط زمزمه اش پریدم و گفتم البته کپی ناخوانا. با تعجب نگاه کرد و گفت: چرا ناخوانا؟!
گفتم : من که قبول نکردم حمیدرضا کپی منه، این جمله نظر مشاور و آقای اکبری بوده. پس این کپی برای من ناخواناست. من هیچ وقت از خانه فرار نکردم، پس حمیدرضا دقیقا مثل من است.

فروشگاه اینترنتی : 30 بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی