خاطرات زندان

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
65

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خاطرات زندان

انتشارات سوره مهر منتشر کرد:
اتومبیل با سرعت به جلو می رفت و من با سرعت صفحات ذهنم را به عقب ورق می زدم تا شاید دلیلی برای این دستگیری بیابم. هرچه بیشتر فکر می کردم، کمتر نتیجه می گرفتم. بالاخره به تهران رسیدیم. پس از عبور از در باغ ملی، مأموری که در سمت چپ من نشسته بود، با چشم بندی سیاه رنگ چشمان مرا بست. به محض بسته شدن چشم هایم، ناخوداگاه به یاد فیلم های خارجی افتادم که در آن زندانیان را چشم بسته به زندان می بردند. پس از اینکه از چند خیابان کوتاه و بلند عبور کردیم، سرانجام وارد زندانی شدیم که بعدها فهمیدم کمیته مشترک ضدخرابکاری است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • امیر محمد رشوندی
    • پاسخ به نظر

    عالیییییییییییییییی بوددددد

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی