مسافران مرگ (4 جلدی)

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
190

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
2

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مسافران مرگ

انتشارات مادیار منتشر کرد:
یکی از افسران استخبارات عراق برای سربازی کورد تعریف کرده بود که در جریان عملیات نظامی انفال همراه سرهنگ هاشم بوده است. با چشمان خود دیده که در محل جمع آوری مردم در منطقه ی کرکوک زیبایی زنی سرهنگ هاشم را مجذوب خود کرده است. سرهنگ هاشم به سربازان دستور می دهد که آن زن را نزد وی ببرند؛ وقتی زن را نزد او می آورند کودکی نیز به همراه دارد؛ سرهنگ هاشم از وی می پرسد: «این بچه چه نسبتی با تو دارد؟» و زن در جواب می گوید: «پسرم است». سپس به سربازان دستور می دهد که زن را در خودرو شخصی اش سوار کنند و پسربچه را به میان مردم باز گردانند. وقتی سربازان می خواهند بچه را از مادرش جدا کنند، مادر راضی نشده و بچه را محکم بغل می کند؛ سرهنگ هاشم می گوید: « ایرادی ندارد، بچه را هم سوار کنید. به اجبار زن و پسر را بر صندلی عقب ماشین می نشانند و سرهنگ هاشم نیز کنار آنها سوار می شود راننده و افسری که داستان را نقل می کند هم در صندلی های جلوی ماشین می نشینند در راه سرهنگ هاشم دستش را بر پای زن می کشد، زن متوجه می شود که منظور و هدف وی چیست. آنها به پلی که رودخانه ای در زیر آن جاری بوده می رسند که افسر محل دقیق آن را به خاطر ندارد؛ قبل از رسیدن به پل زن می گوید: «بر شرع شرمی نیست و دستشویی دارم»؛ سرهنگ هاشم به راننده دستور توقف می دهد. زن پسرش را نیز از ماشین پیاده و وی را بغل می کند سپس خود را به داخل رودخانه می اندازد و هر دو غرق می شوند... اما اجازه نمی دهد به وی تجاوز کنند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی