برف جنوب

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
131

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب برف جنوب

انتشارات سخن منتشر کرد :
همه چیز از روزی شروع می‌شود که لنایِ سیزده‌ساله، به خانه می‌آید و مادرش را غرق در خون می‌بیند. آلت قتاله اما در دست کسی‌ست که لنا به او می‌گوید: «پدر!»
قصه از یک قتل خانوادگی شروع می‌شود و امتداد آن می‌رسد به عمارت حاج راشد فلاح و زندگیِ سرایداری، کنار کسانی که هم‌خون لنا هستند و در عین حال، دور و غریب‌اند.
فردین تنها کسی‌ست که به دخترک پر از ترسِ داستان نزدیک می‌شود؛ اما یک داغ روی پیشانی لناست «او دخترِ یک قاتل است» و حاج فلاح راضی به ازدواج او با نوه‌ی ارشد خود نیست. داغ و ننگِ گناهِ نکرده، باعث می‌شود لنا از فردین جدا بشود؛ اما سال‌ها بعد و درست وقتی که دیگر منتظر کسی نیست؛ مَردی می‌آید… مَردی از همسایگی خلیج‌فارس که بویِ دریا می‌دهد!
از متن کتاب :
به چشم‌های لنا نگاه کرد و دلش هُری توی سینه‌اش فرو ریخت‌. به چشم‌های لنا نگاه کرد، لنایی که نوه‌ی ناخلف حاج فلاح بود و برای هرمز، به مثال پیامبری که معجزه‌‌اش لبخند بود و روشنایی.
به چشم‌هایش نگاه کرد و گرمای آفتاب جنوب به دلش تابید. حس نوجوانی‌هایش را داشت، همان‌ وقت‌هایی که بعد از تمام شدن تمرین‌هایش توی سالن کوچک و قدیمی کُشتیِ بندر، تا خودِ ساحل و اسکله می‌دوید.
لبخندی روی لب‌هایش نشست. دست کشید روی گونه‌‌ی لنا و با صدایی آهسته، گفت:
– ضربه فنیم کردی نوه‌یِ ناخلف حاج فلاح. من مَردِ بُردن از تو، نبودم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی