رقص سرنوشت

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
7

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب رقص سرنوشت

انتشارات افراز منتشر کرد:
سایه اش سکوت کرد و نگاهش را به کامیار دوخت که روبه روی خودش درون آینه قدی ایستاده بود متوجه شد که لب های کامیار از هم باز شدند و چیزی را زمزمه کردند گوش به زنگ ایستاد. زمزمه ی کامیار با خودش را شنید که چه می گوید. می گفت: اگر من نویسنده بودم، داستانی تلخ می نوشتم؛ تلخ تر از خیال هایم، تلخ تر از خاطراتم، اسم داستانم را هم میگذاشتم: «رقص سرنوشت».
در آینه نماند. به یاد روزی افتاد که زیر درخت چنار به هناسه گفت: سرنوشت تو میتونه به دست خودت رقم زده بشه... بغض راه گلویش را بست.
پشت به هناسه ایستاد شانه هایش لرزیدند. هناسه گفت: تو گریه میکنی، کامیار!؟
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی