قصه فرماندهان

قصه فرماندهان (8)(فوتبال و جنگ)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
20

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قصه فرماندهان

ناصر کاظمی در خرداد 1335 در تهران متولد شد. در دانشگاه تربیت بدنی خواند و همزمان با تحصیل، به کار معلمی در مدارس جنوب تهران پرداخت. کاظمی در این کلاس‌ها با طرح مباحث دینی و سیاسی دانش‌آموزانش را نسبت به مسائل روز آگاه کرد. از سال 1355 به مبارزات سیاسی خود وسعت بخشید. در همین سال زندانی شد و با اوج‌گیری مبارزات مردم، ‌رنگ آزاد دید و جدی‌تر از گذشته به مبارزه پرداخت تا اینکه انقلاب پیروز شد. کاظمی در سال 1358 سپاهی شد و به دنبال غائله خلق عرب در خوزستان به آنجا رفت. بعد از این توطئه برای مبارزه با گروهک‌های ضدانقلاب کردستان، راهی این منطقه شد و به پیشنهاد شهید بروجردی، فرمانده وقت سپاه کردستان، همراه چند نفر در دی ماه 1358 به «پاوه » رفت؛ ابتدا فرماندار و سپس فرمانده سپاه پاوه شد. این میدان‌دار بزرگ جهاد سرانجام در 6 شهریور 1361 حین پاکسازی محور پیرانشهر ـ سردشت‌ به شهادت رسید. «فوتبال و جنگ»، هشتمین کتاب از مجموعه قصه فرماندهان است و کار نگارش آن را به محمود جوانبخت سپرده‌اند؛ چرا که او به دلایلی پیش از نوشتن کتاب درباره شخصیت شهید کاظمی مطالعاتی انجام داده و نسبت به وی شناخت داشته است. به گفته خود او، وقتی محدوده نوشتن پیرامون یک شخصیت است، نمی‌توان رگه‌هایی از تخیل را به آن وارد کرد. مگر این که ماجراهایی در زندگی این افراد باشد و تا زمانی که به حقیقت ماجرا و شخصیت واقعی آنها لطمه‌ای وارد نشود، می‌توان چاشنی تخیل را هم به آن اضافه کرد. جوانبخت در تدوین این کتاب مصاحبه‌هایی با برادر شهید کاظمی و همرزمان وی انجام داده است. همچنین از منابع مکتوبی که درباره سرداران شهید استان تهران تهیه شده، به خوبی استفاده کرده است. او از زندگی شهید کاظمی 8 حادثه جالب و سوژه داستانی را کنار هم قرار داده است. آخرین قصه این کتاب، خاطره یکی از دوستان کاظمی است. در این خاطره به زمانی اشاره می‌شود که وی برای سفر مکه برگزیده شده بود. ناصر کاظمی به وی پیشنهاد می‌کند به جای خودش به این سفر برود و می‌گوید: شاید تو مکه بروی و من پیش خدا بروم. صبح روزی که دوست کاظمی آماده اعزام به مکه می‌شود خبر شهادت وی را از رادیو می‌شنود.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی