نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات علی منتشر کرد: شاهرخ که سکوت حسن را دید چیزی نگفت اما در دل می دانست که حرف هایش صحت ندارد و ته دلش از خوشش می آید اما در کل پسری آزاد و راحت بود و خیلی خودش را پایبند اینگونه روابط نمیکرد شاهرخ با خودش گفت بالاخره مجبوره با من راه بیاد من زیادی براشوقت گذاشتم باید از خر شیطون پیاده شه وگرنه پیاده اش میکنم با این افکار لبخندی روی لب هایش نشست و با حسن داخل کافی شاپ شدند. فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.