دریا را که نورافکنهای کشتی نورِ زرد تبآلودی روی آن پاشیده بودند، نگاه کردم. خلیج چابهار مثل مردابی در سکوت و بوی شرجیِ شهریورماه فرو رفته بود.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات داستان منتشر کرد:
دستهایم را به آرامی روی پیشانی و دور چشم هایم کشیدم،خراش های پوست صورتم مثل مزرعه ای بود که به تازگی به چنگک تیزی شخم خورده باشد.خون گرم روی گونه هایم می لغزید و بویش دماغم را پر کرده بود.سمت راست پیشانی ام انگار که با غمه ای زخم خورده باشد،شکافته شده بود و بافت گشت بیرون زده را زیر سر انگشتانم حس می کردم...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
دریا را که نورافکنهای کشتی نورِ زرد تبآلودی روی آن پاشیده بودند، نگاه کردم. خلیج چابهار مثل مردابی در سکوت و بوی شرجیِ شهریورماه فرو رفته بود.
طناب به قهقهه افتاده بود و انگار فریاد غریب از درونش به گوشم می رسید. طناب و ریسمان حالا نزدیک به هم بودند و شروع کردند مثل گیسوی دختری به دور هم پیچیدن و یکی شدن.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
چشمهای یخزده ماهیها نوشته رضا فریدونی از انتشارات نشر داستان که در ده فصل و 140 صفحه به چاپ رسیده است. یک داستان بلند دریانوردیست که به نوع خود میتواند کتاب متفاوتی از نظر موضوعی باشد.