برج سکوت

(12)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
835

علاقه مندان به این کتاب
7

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
4

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب برج سکوت

انتشارات نیستان منتشر کرد:
می شود امید را حفظ کرد... می شود دل به ناامیدی نداد... می شود مرگ را فراموش کرد... می شود خودمان و همه ی آدم ها را عاقبت به خیر تصور کنیم... می شود همه ی تلخی ها را درز گرفت و رویشان چشم بست... می شود گفت با همه ی بدبختی هایی که سرمان آمد، آخر کار خوشبخت شدیم، ترک کردیم و همه چیز به خیر و خوشی تمام شد... می شود خود را زد به مشنگی و تاریکی را انکار کرد برای همه ی عمر، آنچنان که آب از آب تکان نخورد... می شود گفت همه ی اینها خواب و خیال بود و در دنیای واقعی ما مشتی آدم خوشحال و خوشبخت بودیم و شب تا به صبح دل ای دل می کردیم... آن وقت آخر داستان همه سرمان را راحت می گذاشتیم زمین و یک خواب راحت می کردیم... این طور همه راضی می شدند، حتی ممیز... اما وای از وقتی که از روبه رو با واقعیت برخورد کنی! ویرانی حتمی است! اصالت درد و رنج حتمی است! مرگ حتمی است! داستان آنچنان هولناک است که به اندازه ی یک پلک زدن فرصت غفلت نداریم... نمی شود تاریکی را انکار کرد... این جذبه ی ترسناک واقعیت است که نگاه را خیره می کند و آدمی را بهت زده... نمی شود طفره رفت...نمی شود از این برخورد جان سالم به در برد... اگر جان سالم به در ببریم، اگر رنج نکشیم و اشکمان در نیاید، به حتم یک جای کار می لنگد و داریم دروغ می گوییم...
پسرم مهرگان می پرسد:
(کی می توانم برج سکوت را بخوانم؟)
می گویم:(وقتی شانزده ساله شدی!)
دنیای بزرگ سالی با تمام رنج هایش به زودی از راه خواهد رسید و کودکی دور و دست نیافتنی خواد شد...
حالا تا می توانی کودک باش و جای من هم کودکی کن...
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نظرات کاربران (2)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • بهرام جعفرپور
    • پاسخ به نظر

    رمانی قابل تامل ،با رگه هایی از نوستالژی.

  • تصویر کاربر

    • راضیه جلیلی
    • پاسخ به نظر

    زندگی خیلی بی‌رحم است؛ چون برای آنچه به سر ما می‌آورد، هیچ‌وقت توضیح نمی‌دهد. حتی لحظه‌ای صبر نمی‌کند که جای زخم‌هات را بلیسی و کمی آرام بگیری.

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    از آدمی که عشق و امیدش را بر باد رفته می بیند، همه کاری بر می آید... چه تعداد آدم در دنیا هست که توان نگاه کردن به دست های خالی اش را داشته باشد و همان را بهانه ای برای ویرانی عالم و آدم نکند

عیدی