30بوک
کتاب عمومی
روانشناسی
ذهن و روح
من بیش از حد فکر می کنم

من بیش از حد فکر می کنم

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
343

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب من بیش از حد فکر می کنم

انتشارات بینش نو منتشر کرد:
چه کسی فکرش را می‌کرد که باهوش بودن بتواند باعث آزار دیدن افراد شود؟ اما من اغلب مراجعان باهوشی دارم که نزد من می‌آیند و شکایت میکنند که بیش از حد فکر می‌کنند و ذهنشان هیچ آرامشی برایشان باقی نگذاشته است. از شک و تردیدها و سؤالاتشان و از هشیاری و حواس تیزشان که به همه جزئیات توجه می‌کند عاصی شده‌اند و می‌خواهند ذهنشان را از برق بکشند. رنج دیگری که این افراد از آن شکایت دارند این است که احساس می‌کنند با بقیه فرق دارند کسی آنها را درک نمی‌کند و دنیای امروزی برایشان آزار دهنده است. برای همین مدام تکرار می‌کنند من به این دنیا تعلق ندارم کتاب حاضر به این افراد می‌آموزد که هدایت ذهن پرکارشان را به دست گیرند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب من بیش از حد فکر می‌کنم اثر کریستل پُتی کُلَن

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

من بیش از حد فکر می‌کنم از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب من بیش از حد فکر می‌کنم:

من بیش از حد فکر می‌کنم (شیوهٔ هدایت افکار) اثر کریستل پُتی کُلَن نویسنده و سخنران فرانسوی است که در سال 2010 منتشر شد. این کتاب دربارهٔ افرادی است که از نظر ذهنی پرکار هستند و به اصطلاح بسیار زیاد فکر می‌کنند و اغلب با برچسب «بیش‌فعال» و «فاقد تمرکز» شناخته می‌شوند برای چنین افرادی در بزرگسالی تشخیص‌هایی همچون اختلال شخصیت مرزی، اسکیزوفرنی، دو قطبی یا اختلال شیدایی-افسردگی داده می‌شود و به‌درستی درک نمی‌شوند. کریستل پُتی کُلَن در این کتاب به شما نشان می‌دهد که طبق تجربیاتش این افراد چطور باید نه تنها درک شوند که خود را همان‌طور که هستند بپذیرند.

چرا باید کتاب من بیش از حد فکر می‌کنم را بخوانیم؟

اگر بیش از حد فکر می‌کنید، اگر اطرافیان به شما می‌گویند خیلی پیچیده هستید و بیش‌از‌حد سؤال می‌پرسید، اگر افکارتان هیچ‌وقت متوقف نمی‌شود و دوست دارید مغز خودتان را از برق بیرون بکشید تا به هیچ‌چیزی فکر نکنید، این کتاب برای شماست. خیلی وقت‌ها ممکن است ندانید که منشا این نشخوار فکری بی‌امان کجاست و چرا مغزتان حتی یک لحظه هم استراحت نمی‌کند این کتاب مال شماست.

جملات درخشانی از کتاب من بیش از حد فکر می‌کنم:

«حساسیت مفرط درک ما را از جهان گسترش می‌دهد. در نتیجه، اشخاصی که حساسیت مفرط دارند فوق‌العاده حساس و زودرنج‌اند. حساس به نور، صدا، گرما یا سرما. همچنین دائم در معرض محرک‌ها هستند. به همین خاطر گاهی رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که بقیه درک نمی‌کنند. مثلاً ناگهان فریاد می‌زنند: «اون تلویزیون برای کی روشنه؟ خاموشش کن!» یا «می‌شه یه نفر اون پنجره رو باز کنه؟ (یا ببنده؟)» پرکارهای ذهنی، به کمک ظرافت حواسشان در هر شرایطی، بسیاری از عناصری را که غالباً دیگران متوجه نمی‌شوند ثبت و ضبط می‌کنند. در شرایط ناراحت‌کننده، خیلی زود اشک به چشمانشان می‌آید؛ در شرایط استرس‌زا منقبض می‌شوند؛ و وقتی با بی‌عدالتی مواجه می‌شوند، به‌شدت عصبانی می‌شوند. آن‌ها به لحن صدا، واژه‌ها، حالت چهره و حرکات بدن اطرافیانشان حساس‌اند. این حساسیت بالا آن‌ها را تبدیل به افراد دقیقی کرده است. برای آن‌ها یک واژه به‌ندرت مترادف واژهٔ دیگری می‌شود، چراکه هر کدام معنای خاص خود را دارند. در نتیجه می‌توانند در مورد بی‌دقتی‌ها و مواردی که شبیه هم هستند چانه بزنند. آن‌ها خیلی سریع انتقاد، سرزنش، تمسخر و نیت‌های پنهان مخاطبانشان را به‌شکل غریزی حس می‌کنند و رنجیده‌خاطر می‌شوند. این حجم از اطلاعات برای آن‌ها خسته‌کننده است. ضمن اینکه اطرافیانشان هم اغلب این اطلاعات را درک نمی‌کنند و انکار می‌کنند: «نه بابا، خیالاتی شدی!» این جمله خسته‌کننده‌ترین جمله‌ای است که وقتی احساساتشان را به دیگران می‌گویند با آن مواجه می‌شوند.»

«اسم نیم‌کرهٔ چپ را نمادین، انتزاعی، منطقی و استدلالی هم گذاشته‌اند. نیم‌کرهٔ چپ وظایف را به‌ترتیب زمانی انجام می‌دهد و رابطهٔ علت و معلولی برقرار می‌کند که منجر به نتیجه‌گیری‌های هم‌سو و راه‌حل‌های منحصربه‌فرد می‌شود. نیم‌کرهٔ چپ از منحصر‌به‌فرد بودن شخص آگاه است و او را به استقلال و فردگرایی تشویق می‌کند. نیم‌کرهٔ راست در لحظهٔ حال زندگی می‌کند و اطلاعات حسی، بینش و حتی غریزه را ترجیح می‌دهد. این نیم‌کره پدیده‌ها را به‌شکل کلی درک می‌کند و می‌تواند کلیت چیزی را براساس یک عنصر کوچک و مجزا بازسازی کند. نیم‌کرهٔ راست اغلب می‌داند، اما نمی‌تواند توضیح بدهد که از کجا می‌داند. ساختار تفکرش درختی و حجیم است و همین باعث می‌شود به راه‌حل‌های زیادی دسترسی داشته باشد. نیم‌کرهٔ راستْ عاطفی، هیجانی و غیرمنطقی است و به خانوادهٔ انسان و حتی به موجودات زنده تعلق دارد. این نیم‌کره یک نگرش دگردوستی و سخاوتمندی به انسان می‌دهد. هر نیم‌کره‌ای منطق خودش و همچنین زبان خودش را دارد. زبان نیم‌کرهٔ چپ را زبان دیجیتال هم می‌گویند: یک زبان ملموس، منطقی و تفکرمحور. این نیم‌کره توضیح می‌دهد و تفسیر و تحلیل می‌کند. زبانی است که بیشترین استفاده را در حوزه‌های علمی و آموزشی و کاری دارد. اما نمی‌تواند یک مشکل را در کلیتش تشخیص دهد و در هنگام پردازش حالات ذهنی و روحی عملاً بی‌استفاده است.»

«برای اینکه مطالب را بهتر به خاطر بسپارید، باید تداعی‌ها، تصاویر و شعارهای خودتان را بسازید و آن را با اطلاعات جدید ارتباط دهید. تصویر، داستان، شوخی و تکنیک‌های یادآوری به شما کمک می‌کند تا مطالب را بهتر حفظ کنید. اغلب برای اینکه مغزتان خاموش نشود و متمرکز باقی بماند، باید هم‌زمان آن را با چیز دیگری سرگرم کنید. یادتان باشد که مغز شما نیاز به پیچیدگی دارد و چندکاره است. مثلاً بلند شوید و در حین راه‌رفتن یاد بگیرید، یا یک موسیقی پس‌زمینه بگذارید تا تمرکزتان حفظ شود. کودکان بااستعداد خودشان این کار را به‌طور طبیعی انجام می‌دهند. والدین در کمال تعجب می‌بینند که این کودکان در حین تلویزیون نگاه‌کردن، موسیقی گوش‌دادن یا چت‌کردن، تکالیفشان را هم انجام می‌دهند. آن‌ها در سن پایین هم درس‌هایشان را در حین کله‌معلق زدن یاد می‌گرفتند. خیلی هم مؤثر بوده است. بازیابی اطلاعاتی که به خاطر سپردید ممکن است درعین سادگی، بسیار هم پیچیده باشد. کافی است بدانید که اطلاعات را می‌دانید. بعد از آن اطلاعات خودبه‌خود بالا می‌آید. سختی کار این است که نباید خودتان را درگیر شک و تردید و خودسانسوری کنید. نمونه‌ای از این موضوع را در سؤال‌های مسابقات تلویزیونی می‌بینید. شما جواب را اغلب قبل از اینکه صورت سؤال تمام شود می‌دانید. بعد زمانی که فرد در حال فکرکردن است، شما کم‌کم به پاسخ‌تان شک می‌کنید و آن را پس می‌زنید. به دنبال پاسخ دیگری می‌گردید و از آنجا‌که پاسخ معتبر دیگری پیدا نمی‌کنید،‌ به این نتیجه می‌رسد که جواب را نمی‌دانید.»

تحلیلی بر کتاب من بیش از حد فکر می‌کنم‌:

چه کسی فکرش را می‌کرد که باهوش بودن بتواند باعث آزار دیدن افراد شود؟ کریستل پُتی کُلَن سال‌هاست که می‌نشیند و به افرادی که برای درمان نزد او می‌آیند گوش می‌دهد. او هفده‌سال است که به کار روان‌درمانی مشغول است و یاد گرفته است آن چیزی را که اریک برن ـ پدر رویکرد تحلیل رفتار متقابل ـ «گوش دادن مریخی» نامید، در عمل انجام دهد. بنابراین او کتابِ من بیش از حد فکر می‌کنم را هم مانند دیگر کتاب‌هایش بر اساس تجارب روان‌درمانی‌اش نوشته است. تجربیات او نشان داد که افرادی هستند که بیش‌ازحد فکر می‌کنند و او به‌مرور توانست چیزهایی که آن‌ها را اذیت می‌کرد پیدا کند و به راه‌حل‌هایی برسد. او در این کتاب این راه‌حل‌ها را با خوانندگان سهیم شده است و به شما نشان می‌دهد چطور می‌توانید ذهن‌تان را بهتر بشناسید و ارزش‌ها و انگیزه‌های خود را کشف کنید.

فهرست مطالب کتاب من بیش از حد فکر می‌کنم

بخش اول: ساختار ذهنی پیچیده
فصل اول: گیرنده‌های بسیار حساس
فصل دوم: از حساسیت بیش‌ازحد تا هشیاری بیش‌ازحد
فصل سوم: سیم‌کشی عصبی متفاوت، تفاوت بین راست‌مغزها و چپ‌مغزها
بخش دوم: شخصیت اصلی
فصل اول: خلاء هویتی
فصل دوم: آرمان‌گرایی: تشنهٔ امر مطلق
فصل سوم: روابط دشوار
بخش سوم: خوب زیستن با وجود پرکاری ذهنی
فصل اول: شوک ناشی از فهم پرکاری ذهنی
فصل دوم: مرتب‌سازی و سازمان‌دهی افکار
فصل سوم: بازیابی تمامیت وجودی
فصل چهارم: بهینه‌سازی عملکرد مغز
فصل پنجم: پرکاری ذهنی و زندگی خوب در جامعه
نتیجه‌گیری: چرا؟

اگر از خواندن کتاب من بیش از حد فکر می‌کنم لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• کتاب میخواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کردهام اثر بک سه‌هی نویسندهٔ کره‌ای است. او که بارها در زندگی با افسردگی دست‌وپنجه نرم کرده است، سرانجام برای پایان دادن به کابوس‌هایش از روان‌پزشک کمک می‌گیرد و کتاب حاضر حاصل گفت‌وگوی میان او و روان‌پزشکش در جلسات مشاوره است.

• کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن اثر استیون هیز و اسپنسر اسمیت دو روان‌شناس بالینی است. این کتاب بر اساس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نوشته شده است. نویسندگان در این کتاب شما را قدم به قدم با ذهن‌آگاهی و پذیرش آشنا می‌کنند تا بتوانید بر افسردگی و تغییر دردِ هیجانی غلبه کنید، از افکار منفی و خودقضاوت‌گری رها شوید و تعهد به موضوع‌های مهم زندگی را یاد بگیرید و بر اساس ارزش‌های خود زندگی کنید.

• کتاب قدرت سکوت اثر سوزان کین نویسنده و سخنران آمریکایی است.  نویسنده در این کتاب نگاهی متفاوت به زندگی درون‌گرایان انداخته و استدلال می‌کند که فرهنگ مدرن غربی ویژگی‌ها و قابلیت‌های درون‌گرایان را به‌درستی درک نکرده و آن‌ها را کم‌ ارزش می‌داند و همین منجر به هدر رفتن استعداد، انرژی و قابلیت درون‌گرایان می‌شود. این کتاب پس از انتشار پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز شد.

دربارۀ کریستل پُتی کُلَن‌: نویسندهٔ فرانسوی

من بيش از حد فکر مي کنم

کریستل پُتی کُلَن نویسنده، مدرس و سخنران فرانسوی است که ابزارهای پیشرفته‌ای را برای کمک به توسعهٔ پتانسیل فردی و بهبود روابط در اختیار دیگران می‌گذارد. او متخصص برنامه‌ریزی عصبی زبانی و بر هیپنوتیزم مسلط است و تجربه و دانش خود را از طریق کتاب‌ها و سخنرانی‌ها مختلف در فرانسه و سایر کشورها با دیگران به اشتراک می‌گذارد. کتاب‌های او راهنمایی علمی برای خوانندگانی هستند که در خانواده و یا زندگی مشترک خود مشکل دارند. او همچنین در کتاب‌هایش به مسائلی همچون دستکاری عاطفی و حساسیت و تفکر بیش‌از‌حد می‌پردازد و راه‌هایی برای بهبود تعادل شخصی در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهد. او به‌طور منظم دوره‌های کارآموزی و کنفرانس‌های خارجی برگذار می‌کند و تاکنون کتاب‌هایش به زبان‌های انگلیسی، روسی، آلمانی، کره‌ای، ژاپنی، ایتالیایی، اسپانیایی و پرتغالی ترجمه شده‌اند.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی