نسرین هرگز نتوانست دو چشم سیاه و درشت و زیبای او را که از اشک پر بود و لبان ورچیده اش را از جلوی چشمانش دور کند. چقدر دلش می خواست او را در آغوش بگیرد. تنها تصویری از او در ذهنش باقی مانده بود و پس از آن دیگر هیچ. اکنون مردی سی و هفت ساله بود ولی نسرین نمی توانست قیافه نریمان رادر این سن تجسم کند و همچنان همان پسربچه ی غمگین را می دید. «نریمان! پسرم! الان کجایی؟ هنوز مادرت دوستت داره. هنوز عاشقته.» این جمله را که بلند ادا کرد، مثل برق گرفته ها پرید. پلیس باز به پنجره اتومبیل تقه زد و گفت... (از متن رمان)
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.